قبلا وقتی دوغ اماده نداشتيم چند بار تو کاسه دوغ درست کرده بودم اما اونقد همزدن ماست طول ميکشيد که ترجیح ميدادم بيخيالش شم.يه هفتس که ماشین ظرفشوييمون خراب شده و
امشب به جز دو بشقاب و يه ليوان همه ظرفها کثیف بود به ناچارا من و بابام تو يه بشقاب غذا خورديم. وسط غذا يه هو دلم هواي دوغ کرد رفتم
سه قاشق ماست ريختم تو يه ليوان بعد فقط يه دقیقه هم زدم بعد اب سردي که از قبل جوشانده شده بود توش ريختم. بعد يک سوم قاشق مربا خوري نمک ريختم توش و چند ثانيه دوباره هم زدم. واقعا عالي شده بود حتي بهتر از دوغ اماده.بابا مامانم هم خوششون اومده بود برا همين بعد غذا برا اونا هم درست کردم چون اصلا برام زحمتي نداشت و کلش دو دقیقه طول کشيد.///// //// //// //// ////
نتیجه :فقط تو ليوان يا پارچي که تهش باريکه دوغ درست کنيد
برچسبها: دوغ , ماست , دقیقه , ليوان , ظرف
امشب بازی مافيا شبيه جوک بود.شب مافيا تک تيرانداز رو زد و تک تيرانداز ،مافيا رو درست تشخیص داد و بهش شليک کرد اماپزشک به جاي شهروند مافيايي رو که تک تير انداز کشته بود رو نجات داد و صبح تک تيرانداز از بازي بيرون رفت بيچاره چشمش چهار تا شده بود ميگفت عجيبه من که درست تشخیص داده بودم. شب بعدش مافيا يکي ديگه رو زد و سه به سه شدن و شهر شکست خورد.
برچسبها: بازي , مافيا , جوک , تک تيرانداز , شکست
سلام تا حالا 8 نفر اومدن وبلاگم و علت اينکه همه يا تعدادي از نظراتشون رو تاييد نميکنم رو پرسيدن و به اين کارم اعتراض داشتن
.چون تعدادشون زياد بود تصميم گرفتم به تقليد از دختر عمه ام نگين به جاي پاسخ به تک تک اونها در اين مورد پست بزارم. //////// //////// //////// //////// //////// //////// //////// //////// //////// //////// //////// //////// //////// ////////
پاسخ من :
ببينيد دوستان بلاگفايي من خودم رو انسان خيلي خوبي ميدونم چون علاوه بر ويژگيهاي بسيار خوب ديگه که از قسمتهاي مختلف وبلاگم ميتونيد اينو بفهميد خيلي رک و صادق هم هستم. که حتما هم اين با فحش دادن و بي احترامي فرق ميکنه و من هيچ وقت اين کار رو نکردم و نميکنم.
.بي رودروايسي بهتون ميگم دوست دارم وقتی کسي مياد وبلاگم پستم رو خوب بخونه و ببينه من ازش چي خواستم و در اون مورد صميمانه و خودمانی نظر بده.و خودم هم همينکار رو ميکنم. به هر حال واقعيت اينه که هر کسي چه تو پارک يا مهموني يا اينجا دنبال ادمهايي مثل خودش براي ارتباط دوستانه ميگرده و من خودم ادم پرحرف و جزء بيني هستم و برا همين نظراتي چند کلمه اي مانند جالب بود يا گل بزارن يا شکلک بزارن يا شعر کپي يست کنند رو تاييد نميکنم چون چند موردش رو که تاييد کنم باعث ميشه بقیه هم نظرت سطحي بدن يا اينکه نظرات خوب و مفيد لابلای اين نظرات گم بشه.
اما به هر حال از همه اونايی که به وبلاگم سر زدن تشکر ميکنم.
برچسبها: نظر , اعتراض , بلاگفا , رودروايسي , رک
هميشه وقتی ميشنيدم يکي موقع گير کردن اسانسور هول شده يا وقتی تو فيلمها ميديدم برام خيلي مسخره ميومد با خودم ميگفتم خوب زنگ بزنن پرسنل تعمير کار اسانسور يا زنگ بزنن اتش نشاني.
يه ساعت پيش تو اسانسور گير کردم يه خانم مسن فکر کنم بالاي 65سال هم همرام بود. بعد دو دقيقه که ديدم باز نميشه هول شدم با ساعتم زنگ زدم115گفتم الو اورژانسه ؟جواب دادن بله اورژانسه. بهش گفتم اي واي اشتباه گرفتم و قطع کردم. اونم دست بردار نبود تو يه دقیقه با سه تا شماره مختلف بهم زنگ ميزد نميزاشت با 125تماس بگيرم.
اخرش جواب دادم بهم گفت جای ديگه پيدا نميکني مزاحم بشي ؟بهش جواب دادم من که يه بار گفتم اشتباه گرفتم
اصلا تو به جهزيهه مادرت خنديدي به من زنگ ميزني يه بار ديگه زنگ بزني که بقیشو خودش حدث زد و گوشيو قطع کرد و بلاخره تونستم با 125تماس بگيرم. خانمه هم که همراهم بود فکر ميکرد خول شدم که با ساعت حرف ميزنم.خودش يه گوشي لمسي بزرگ دستش بود اما اونم هول شده بود نميتونست الگوي مبايل رو درست بزنه و قفلشو باز کنه. بلاخره از اتش نشاني اومدن فيوز کنتور رو زدن و اسانسور دوباره کار کرد و اومديدم بيرون.دختر همون خانم مسن هم از هيئت مدير ساختمانه يه کم عصبي شده بود بهم گفت چرا زنگ نزدين خدمات اسانسور مردم فکر ميکنن چه خبر شده!!! نميدونست مادر خودش بدتر از من هول شده.
کلش 15دقيقه هم طول نکشيد اما فکر ميکنم تا اخر عمر يادم بمونه.
شما هم مورد مشابهی داشتين ؟منظورم فقط اسانسور نيستا. کلا موقعيتي پيش بياد که هول بشين و چيکار کردين؟وچه پيشنهادي براي اينجور موقعيتها دارين؟
برچسبها: اسانسور , گير , هول , اورژانس , اتش نشاني
عجيبه نوزده خرداد امسال برا تولدم يه کفش خوشگل قرمز بدون پاشنه برام اورده بودن متاسفانه يه سايز برام بزرگ بود برا همين نپوشيدمش الان داشتم اتاقم رو مرتب ميکردم پيداش کردم.پوشيدم ديدم برام تنگه انگشت شست پاهام رو ميزنه.
عجيبش اينجاس يادمه روز تولدم قدم رو اندازه گرفتم139بود الان که 4ماه و 22روز ازش ميگذره دوباره اندازه گرفتم 3/5سانت بلند تر شده که از مامانم پرسيدم گفت طبعيه. اما فکر ميکنم رشد کف پاهام نسبت به قدم طبيعي نبوده چون 3/5سانت قدم بلندتر شده در حالي که 1سانت کف پام بزرگتر شده. به نظر شما ايا رشد کف پاي من طبيعيه؟
برچسبها: رشد , کف , پاها , کفش , قرمز
عجيبه نوزده خرداد امسال برا تولدم يه کفش خوشگل قرمز بدون پاشنه برام اورده بودن متاسفانه يه سايز برام بزرگ بود برا همين نپوشيدمش الان داشتم اتاقم رو مرتب ميکردم پيداش کردم.پوشيدم ديدم برام تنگه انگشت شست پاهام رو ميزنه.
عجيبش اينجاس يادمه روز تولدم قدم رو اندازه گرفتم139بود الان که 4ماه و 22روز ازش ميگذره دوباره اندازه گرفتم 3/5سانت بلند تر شده که از مامانم پرسيدم گفت طبعيه. اما فکر ميکنم رشد کف پاهام نسبت به قدم طبيعي نبوده چون 3/5سانت قدم بلندتر شده در حالي که 1سانت کف پام بزرگتر شده. به نظر شما ايا رشد کف پاي من طبيعيه؟
برچسبها: رشد , کف , پاها , کفش , قرمز
سلام اگه سختتونه يا فعلا وقت نداريد به صورت پيام متني نظر بدين لطفا و خواهشا با يک کليک در نظر سنجي شخصيت من در زير امارگير وبلاگم شرکت کرده و خوشحالم کنيد. براي مشاهده نظر سنجي لطفا صبر کنيد تا وبلاگ کاملا لود بشه.
با تشکر.
برچسبها: نظرسنجي
سلام اگه سختتونه يا فعلا وقت نداريد به صورت پيام متني نظر بدين لطفا و خواهشا با يک کليک در نظر سنجي شخصيت من در زير امارگير وبلاگم شرکت کرده و خوشحالم کنيد. با تشکر.
برچسبها: نظرسنجي , کليک , خوشحال
امشب بازی مافيا شبيه جوک بود.شب مافيا تک تيرانداز رو زد و تک تيرانداز ،مافيا رو درست تشخیص داد و بهش شليک کرد اماپزشک به جاي شهروند مافيايي رو که تک تير انداز کشته بود رو نجات داد و صبح تک تيرانداز از بازي بيرون رفت بيچاره چشمش چهار تا شده بود ميگفت عجيبه من که درست تشخیص داده بودم. شب بعدش مافيا يکي ديگه رو زد و سه به سه شدن و شهر شکست خورد.
برچسبها: بازي , مافيا , جوک , تک تيرانداز , شکست
براي من اصلا مهم نيست بچههاي مدرسه از چه کدوم شهر يا قشري باشن اما مدرسه دولتي خيلي خشک و رسميه.دانش اموزها و حتي معلمهاي بدجنس هم توشون زياد پيدا ميشه و کلا هم امکاناتشون و هم فرهنگشون خيلي پايين تره.
چند روز پيش بچهها داشتن اذيتم ميکردن (ساعتم رو گرفته بودن دست به دست ميدادن )رفتم با عصبانيت به مدير مدرسه گفتم اونم اومده بهشون گفته روميسا از مدرسه سوسولها اومده کاريش نداشته باشين و ساعتم رو ازشون گرفته تازه با منت ساعت خودم رو بهم پس داده. حالا تو زبون بچهها هم افتاده هر وقت معلم اسممو صدا ميزنه هف هش نفرشون با خنده ميگن روميسا از مدرسه سوسولها. //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// //// راستی عين همون اتفاقي که چند روز پيش در(پست بازي مافيا) نوشته بودم همین چند دقیقه پيش دوباره اتفاق افتاد و من درست تشخیص دادم.واقعا دارم به اين نتیجه ميرسم که من قدرت ويژه اي در تشخیص لحن صحبت و تشخیص ادم دروغ گو دارم.
برچسبها: روميسا , مدرسه , بدجنس , سوسول , ساعت
تعداد صفحات : 0